درویش اشرف مراغه‏ ای

اشرف مراغه‏ ای (وفات 854 ق)،
دانشمند و شاعر، متخلص به اشرف
معروف به درویش ‏اشرف
.
از سخنوران قرن نهم هجری و از شعرای گمنام ادب فارسی می باشد و در دیباچه كلیات آثار خطی او نوشته شده است: اشرف بن الشیخ الامام السعید قدوه ارباب الحدیث ابن علی الحسین بن الحسن المراغی التبریزی.
 در تذكره هایی چون نصرآبادی و آتشكده ی آذر و مجمع الفصحا و غیره نام و نشان او نیامده است ولی اوحدی در عرفات می نویسد: اشرف خیـابـانـی مـردی درویش نمـد پوش، قورچوق پیچ (نمد درازی كه دراویش دور كلاه می پیچیدند) بوده، به مردم كم آمیختی و تتبع خمسه كردی.
 در «ریحانه الادب» آمده كه نام وى حسین و نام پدرش حسن و كنیه‏اش ابوعلى است. معاصر بایسنقر و پسرش سلطان‏محمد و شاه نعمت‏الله ولى و جهانشاه قراقویونلو بود.
 در صحف ابراهیم مسطور است: كه مولانا سید اشرف اوقات خود را درخدمت شاهزاده پیر بوداق خان پسر جهانشاه بن قره یوسف بسر می برد و بعد از كشته شدن پیر بوداق در بغداد و به امر جهانشاه، به تبـریـز آمـد و عـزلت اختیار كرد و در وى ملازم شاهزاده پیر بوداق‏خان، فرزند جهانشاه‏خان بود و بعد از كشته شدن پیر بوداق، به تبریز آمد و در آنجا ساكن شد و به مجلس كسى نرفت. تا اینكه در سال ۸۵۴ه.ق. از این دار فانی رحلت نموده است.
 در برخى منابع نام و كینه او را ابوعلى حسین فرزند حسن نوشته‏اند و در منابع كهن نامى براى او ذكر نكرده و او را فرزند ابوعلى حسین دانسته‏اند.
 آثار متعدد وى در نظم فارسى: «دیوان قصاید و غزلیات» مشتمل بر چهار جلد با عناوین؛ «عنوان الشباب»؛ «خیر الامور»؛ «باقیات الصالحات»؛ «مجددات التجلیات»، ترجمه منظوم «صد كلمه» امیرالمومنین (ع)، كه در سال 838 ق با قطعات پارسى ترجمه كرده است؛ «مثنویات پنجگانه» كه در مقابل «پنج گنج نظامى»ساخته است با نامهاى «منهج الابرار»، كه در برابر «مخزن الاسرار» سروده به سال 832 ق؛ , به اتمام رسانیده است و ابتدای آن با این بیت آغاز می شود:
بسـم الله الرحمـن الرحیـم
هست سرآغاز كتاب كریم
 
مثنوی دوم، ریاض العاشقین است كه در سال ۸۳۶ هـ .ق, در مقابل خسرو و شیرین سروده است و با این بیت آغاز می شود:
خـداونـدا ره بـهبـود بنـمـای
نقاب از چهره مقصود بگشای
 
مثنوی سوم، حكایت لیلی و مجنون است كه در سنه ۸۴۲ هـ .ق, به نظم آورده و با این بیت آغازمی شود:
ای دل ز تو دیده روشنایی
وز تو به تو كرده آشنایی
 
مثنوی چهارم به هفت اورنگ و عشق نامه موصوف است و با بیت زیر آغاز می گردد:
ای زمین گستـر و زبان آرای
وی جهان پرور و جهان پیرای
 
مثنوی پنجم، ظفرنامه نام داشته و در سال ۸۴۸ هـ .ق, خاتمه یافته است و با بیت زیر آغاز می گردد:
خدایـا تویی پـادشـاه همه
خـداونـدی تـو پنــاه همه
 
اغلب اشعار دیوان او،از اشعار مدحی و زهدیات و پندها لبریز است و در ذم بدخویی گفته است:
مسلمـانـی كســی را شــد مسلـم
كـه از هـر نـاپسنـدی بـر كـرانسـت
زبانـش دائمـاً بـر خیــر جـاریســت
ز دستش هر مسلمـان در امانست
ز بـدخـو دوزخ مــوعــود پیـداسـت
بـه نیكـو خـوی از جنــت نشانست
اگر نیكـی، مسلمانـی همین است
و گر بـد، نـامسلمـانـی همـانست
 
در ذمّ شاعران و مداحان درباری چنین می سراید:
 
بسیـار دریــن زمــانـه دیــدیــم
از زمـــره ی مـــردم هنــرمـنــد
در شیــوه ی شعــر یا نـدیـمــی
بـا خـواجـه و میـر كـرده پیـونـد
عمـری بـه مـلازمــت تلـف كـرد
و ز بعــد مــلازمــت گهـی چنـد
افلاس و گرسنگی ز حد رفت
دستـار فــروخــت یـا كمــر بنـد
 
و در مدح حضرت علی(ع) قصیده مفصلی دارد كه مطلعش چنین است:
 
علـی در پـایـه ی ایمـان امیـر المـومنین بـاشـد
امیـر المـومنیـن بـاشـد، امـام المتقیـن باشـد
به علم و حكمت و عفت شجاعت هم قرین باشد
ولایت را صفـت این شـد ولـیّ حــق چنیـن بـاشد
 
در رثای فوت شیخ نعمت الله ولی قصیده ای سروده كه ارادت خود را به او رسانیده و ماده تاریخ فوت او را در آخر قصیده آورده است:
سـوار ما از ایـن میـدان كجا شد
كه میدان خالی از نور و صفـا شد
به مردی كس نبودش مرد میدان
نمـی دانم از ایـن میدان چرا شد
چـو ذات كــاملش نـور خـدا بـود
همـان نـور خـدا پیـش خـدا شـد
شدش زان "جنـه الفردوس" تاریخ
كـه ذات او بـه فـردوس عـلا شد
 
در ترجیعات درویش اشرف مضامین عرفانی وجود دارد كه مانند ترجیعات شعرای عارف مسلك،از مصطلحات عرفانی لبریز است. بند اول به این صورت آغاز می شود:
مـا كــه از بـاده ی ازل مستیــم
تـا ابـد بـا پیــالـه همــدستیــم
كــی دگـــر التفــات ذره كنیـــم
مـا كـه بـا آفتـاب پیــوستیــم
رشتــه ی روزگــار پـیـچـا پیـــچ
همـــه زنـّــار بــود بـگسستیــم
بـه طلبكـاری كــه مـی بــاشــد
خــدمــت پیـر را كمــر بستیـم
این شنیدیـم در سلـوك و سكون
خـواه رفتیـم و خـواه بنشستیـم
لیس ما فی الـوجـود الا هــو
الـــــذی لا الـه الا هــــــــو
تاكنون از آثار این شاعر،هیچ كدام به زیور طبع نرسیده است.
منـابـع
۱ . دانشمندان آذربایجان, محمدعلی تربیت, تبریز, كتاب فروشی فردوسی
۲ . چهل مقاله حاج حسین نخجوانی تبریز چابخانه خورشید
۳ . ریحانه الادب،جلد۲ ۱ مدرس خیابانی تهران انتشارات خیام
۴ . صحف ابراهیم واله داغستانی.
ومنابع گوناگون دیگر

ارسال نظر

نام:*
ايميل:
متن نظر:
کد امنيتی: *
عکس خوانده نمی شود